آرتمیس و آرمان
سلام کنجده مامان.خوبی فداتشم؟تو بهشت خدا خوش میگذره؟
امروز میخوام برات تعریف کنم که چرا اسمه وبلاگت artemis armane گذاشتم
عزیز دلم من و بابایی تصمیم گرفتیم هر وقت قدم رو چشم ما گذاشتی اگه دخمل بودی اسمت رو بزاریم آرتمیس خانم
اگه هم پسمل بودی بزاریم آقا آرمان.بابایی میگه اگه نی نیمون عین باباش باشه خیلی شیطونه.آخه بابایی وقتی کوچیک بوده خیلی اذیت مامان جون رو کرده.همش خرابکاری میکردهعاشقه بازی های پر هیجان بودهیه محله از دستش به عذاب بودنخلاصه بابایی ناقلایی بوده واسه خودش.وقتی هم خرابکاری میکرده نه اینکه فکر کنی ناراحت میشده.نه اصلن.تازه به کاری که کرده بوده میخندیده
ولی تو بیا تو دله مامان.اون وقت هرچقدر خواستی شیطونی بکن.قول میدم دعوات نکنم.فقط تو بیا الهی فدات بشم.بیا دیگه طاقت دوریت رو ندارم
امیدوارم وقتی بزرگ بشی اسمت رو دوست داشته باشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی