دلم واستون تنگولیده بود
سلاااااااااااااااااااااام دوستای خوبم.
دلم واستون یه ذره شده بود.
از همتون یه دنیا ممنونم از اینکه به یادم بودین و بهم تو این چند وقت دلداری دادین.از صمیم قلب دعا میکنم همتون به تک تک ارزوهای سبزتون برسین
ببخشید که این چند وقت نتونستم بیام و خبری از خودم بدم.راستشو بخوایین اصلن دل و دماغ نداشتم.خیلی روحی خراب بودم.بالاخره بعد از یک هفته تاخیر پری خانم تشریف اوردن.دکتر رفتم خدارو شکر گفت مشکلی نیست و کیست ندارم .خلاصه نمیدونم واسه اولین بار علته این تاخیر چی بود.به فاله نیک میگیرم..............
شبهای تخمک گذاری هم تقریبن افتاد تو مراسم عاشورا تاسوعا و عذاداری.میشه گفت شوشو این ماه نفسه راحت کشید چون نمیشد کاری کنیم.ولی ماهه دیگه تلافیشو سرش در میارمخخخخخخخخخخخ
ایشاله خدا بخواد ماهه دیگه دوباره میرم آی یو آی.البته خدا رو چه دیدی شاید این ماه نی نی ناز کردنش تموم بشه و خودش تشریف بیاره .هرچند فک نکنم چون ماههای پیش که همش آویزون شوشو بودم نمیشد .
واقعن جای خسته نباشد دارم با این همه تلاش بیهوده
این ماه که اصلن اقدام درست حسابی نداشتیم....
امید به خداااااااااااااااااااااا